وافِد.
[ ف ِ ]
(ع ص)
بر سویی آینده.
بر سویی پیش کسی رونده.
ج، وفود. اوفاد. وفد.
|| آینده.
|| آن که مرکب نجیب سوار شود.
|| سنگخوار و شتر پیشی گیرنده.
شتر پیشرو و سنگخوار پیشی گیرنده در سیر.
|| بر زمین زننده و افکننده.
|| (اِ)
تندی دو رخسار که وقت خائیدن بلند شود. و آن در پیری زائل شود.
برآمدگی گونه هنگام جویدن که در روزگار پیری از میان میرود.