مشکات .
مشکاة .
مشکوة.
(ع اِ)
طاقی فراخ که
درآن چراغ نهند و قندیل گذارند.
مأخوذ از مشکوة تازی و بمعنی آن
آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند
سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی .
هر سوراخ غیرنافذ.
و در سورۀ نور:
مثل نوره ...
یعنی سوراخی است که در آن چراغ است
و گفته اند
مشکاة لوله ای است در میان قندیل
و مصباح فتیلۀ مشتعل است .
روزن که گذاره ندارد در دیوار.
سوراخ ناگذاره که چراغ در وی نهند.
(از «ش ک ی »)
مشکوة؛ رسم الخطی از مشکاة بمعنی چراغدان.