... الْهَوَى شَرِيكُ الْعَمَى ...
- هوی : میل و خواهشِ نفس .
- شریک : همدست ، سهیم ، رفیق و یار و همدم ،
حصّه دار در داد و ستد و تجارت .
- عمی : کور گردیدن ، رفتنِ بیناییِ دل ،
از بین رفتنِ بینشِ دل و نادان شدن ،
رفتنِ بیناییِ قلب ، یعنی ضَلالت و غَوایت و گمراهی ،
پوشیده شدنِ کار بر کسی ،
مُشتَبَه و مُلتَبَس شدنِ امر بر کسی ،
راه نیافتن و هدایت نشدن به چیزی ،
نابینایی .
حـقـیـقـت سـرایی ست آراسته
نبینی که جایی که برخاست گرد
نبیند نظر ، گرچه بیناست مـرد؟
در باب سوم بوستان شیخ شیراز رحمة الله علیه