تتری.
[ ت َ را ]
(ع ص، ق)
پیاپی. (ترجمان علامۀ جرجانی).
متواتر و متفرق و پریشان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
و مذکور است در « و ت ر ». (منتهی الارب).
اصل آن « وتری » و معنی آن آمدن یکی پس دیگری است. (المنجد).
یک یک پس یکدیگر. در اصل وتری بود مأخوذ از «وتر» است. (آنندراج)
ثم ارسلنا رسلنا تتری. (قرآن ٤٤ / ٢٣).
و منه الحدیث:
لابأس بقضاء رمضان تتری. (منتهی الارب).
جأوا تتری; یک یک پس یکدیگر آمدند یا متفرق و پریشان آمدند. (ناظم الاطباء).
و تَتَریً نیز آمده است. (المنجد).