یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان یک شنبه 7 تير 1394برچسب:, :: :: نويسنده : علی
مثنوی معنوی دفتر 5 ... گر بپرسی گبر را: كاین آسمان گوید او: كاین آفریدۀ آن خدا ست كفر و فسق و اِستَمِ بسیارِ او هست لایق با چنین اقرارِ راست؟ فعلِ او كرده دروغ، آن قول را پس دروغ آمد ز سر تا پای او روزِ محشر، هر نهان پیدا شود دست و پا بدهد گواهی با بیان دست گوید: من چنین دزدیده ام پای گوید: من شدستم تا مِنا چشم گوید: غمزه كَردَستَم حرام پس دروغ آمد ز سر تا پای خویش ... پس چنان كن فعل، كان خود بی زبان تا همه تن، عضو عضوت، ای پسر رفتنِ بنده پیِ خواجه گوا ست گر سیه كردی تو نامۀ عمرِ خویش عُمر اگر بُگذَشت، بیخَش این دَم ست بیخِ عُمرَت را بده آبِ حیات جمله ماضیها از این نیكو شوند سَیِّئاتَت را مُبَدَّل كرد حقّ |
|||
|