یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:غاسِق, :: :: نويسنده : علی

غاسِق
(ع اِ)
- ماه.
-
یا شب وقت غروب شفق.
-
یا تاریکی بعد ازغروب شفق.
-
شب تاریک.
-
مار سیاه.

سه شنبه 24 تير 1393برچسب:استنباط, :: :: نويسنده : علی

استنباط.
(ع مص)
- به آب رسیدن چاه کَن.
آب برآوردن.
بیرون آوردن آب.
الاستنباط، استخراج الماء من العین، من قولهم نبط الماء، اذا خرج من منبعه.
-
نبطی شدن.
نبطی شدن قوم.
-
بیرون آوردن چیزی.
طلب ظهور امری کردن.
-
چیدن.
-
استنبط الفقیه :
اذا استخرج الفقه الباطن بفهمه و اجتهاده.
الاستنباط اصطلاحاً استخراج المعانی من النصوص بفرط الذهن و قوة القریحة.
- استنبط (مجهولاً) : یعنی آشکارا شد بعد پنهان شدن.
-
علم استنباط المعادن و المیاه :
و هو علم یبحث فیه عن تعیین محل المعدن و المیاه اذا لمعدنیات لابد لها من علامات یعرف بها عروقها و هو من فروع علم الفراسة.
-
علم استنباط المیاه :
و هو علم تتعرف منه کیفیة استخراج المیاه الکامنة فی الارض و اظهارها و منفعته احیاء الارضین المیتة و افلاحها.

سه شنبه 24 تير 1393برچسب:معصوم علی شاه, :: :: نويسنده : علی

معصوم علی شاه.
پیشوای طریقت نعمت اللهیه در ایران و مرید علیرضا کنی بود. وی به امر پیر خود از هندوستان به ایران آمد و چندی در شیراز اقامت گزید و به دستور «کریم خان» به زندان افتاد و سپس آزاد شد و در ایران و افغانستان و بین النهرین مریدان بسیار یافت.
در بازگشت از عتبات به ایران بسال ١٢١٢ ه.ق. در «کرمانشاه» او را به دستور آقای محمد علی بهبهانی مجتهد مقتدر آن زمان زندانی و در خفا در نهر «قره سو» غرق کردند و به قولی او را در باغ عرش برین کشتند و همانجا دفن کردند.

سه شنبه 24 تير 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

... رُوِيَ عَنْ عَلِيٍّ (ع)

... كَانَ رَسُولُ اللهِ (ص) ...

أَجْوَدُ النَّاسِ كَفّاً
وَ

أَرْحَبُ النَّاسِ صَدْراً

وَ

أَصْدَقُ النَّاسِ لَهْجَةً

وَ

أَوْفَى النَّاسِ ذِمَّةً

وَ

أَلْيَنُهُمْ عَرِيكَةً

وَ

أَكْرَمُهُمْ عِشْرَةً

مَنْ رَآهُ بَدِيهَةً هَابَهُ

وَ

مَنْ خَالَطَهُ مَعْرِفَةً أَحَبَّهُ

يَقُولُ نَاعِتُهُ :

لَمْ أَرَ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ مِثْلَهُ

سه شنبه 24 تير 1393برچسب:معراج, :: :: نويسنده : علی

معراج.
(ع اِ)
نردبان.
مَصعَد.
مَعرَج.
مِعرَج.
ج، معاریج.
آلت عروج و آن نردبان است.
نردبان و جای بالا رفتن و بلند گردیدن.

عروج و صعود بر آسمانها که ویژۀ حضرت رسول اکرم بود.
عروج پیغمبر اسلام به آسمان و آن به بیست و ششم ماه رجب بوده است.
در مدارج النبوه نوشته که از اخص خصایص و اشرف فضایل و کمالات و ابهر معجزات و کرامات تشریف و تخصیص الهی جل و علا مر آن حضرت را (ص) به فضیلت اسراء و معراج است که هیچکس از انبیا و رسل را به آن مشرف و مکرم نگردانیده و به جایی که او را رسانید و آنچه او را نمود هیچکس را نرسانید و ننمود
سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا
اسراء که بردن آن حضرت است از مکه به مسجد اقصی ثابت است به کتاب الله و منکر آن کافر است و از آنجا به آسمان بردن که معراج نام آن است ثابت است به احادیث مشهور که منکر آن مبتدع و فاسق و مخذول است.
و... صحیح آن است که وجود اسراء و معراج همه در بیداری و به جسد بود و جمهور علما از صحابه و تابعین و اتباع و من بعدهم از محدثین و فقها و متکلمین بر این اند و متوارد است بدان احادیث صحیحه و اخبار صریحه و بعضی برآنند که به روح بود در منام و جمعی برآنند که قضیه متعدد بود در یک وقت در یقظه به جسد و در اوقات دیگر در منام به روح، بعضی در مکه بود و بعضی در مدینه و با وجود آن اتفاق دارند همه که رؤیای انبیا وحی است که راه نیست شبهه را در آن و بیدار است دل ایشان در آن و پوشیده است چشم ایشان چنانکه پوشیده میگردد چشم در وقت حضور و مراقبه تا شاغل نگردد چیزی از محسوسات.
- شب معراج،
لیلةالمعراج :
شبی که آن حضرت صلی الله علیه و آله به امر خداوند تبارک و تعالی عروج کرد به سوی خدا و نزدیک گردید به وی و به مقامی رسید که هیچ یک از خلایق به آن مقام نرسیده و نخواهند رسید.

دید موسی یك شبانی را به راه



ادامه مطلب ...

أمّ سَلَمة (رحمة الله علیها)
هند مکناة به ام سلمه.
دختر ابی امیه حذیفة بن مغیرة بن عبدالله بن عمرو بن مخزوم، قرشی مخزومی، ام المؤمنین.
از زنان پیغمبر اسلام و یکی از زنان بزرگ صدر اسلام بشمار میرفت.
وی نخست زن ابوسلمة بن عبدالاسد مخزومی بود پس از وفات ابوسلمه در سال دوم یا چهارم هجری به ازدواج پیغمبر درآمد و جزو مهاجران حبشه و مدینه بود.
احادیثی از او نقل شده است.
در سال ٦٣ یا ٦٤ ه.ق. در هشتاد و چهار سالگی درگذشت.

أُمّ سَلَمَة
(28 ق.ه. 62 ه.ق. 596 - 681 م.)
هند بنت سهيل المعروف بأبي أمية
(و يقال اسمه حذيفة، و يعرف بزاد الراكب)
ابن المغيرة،
القرشية المخزومية،
أم سلمة :
من زوجات النبي (ص)
تزوجها في السنة الرابعة للهجرة.
و كانت‏ من أكمل النساء عقلا و خلقا.
و هي قديمة الإسلام،
هاجرت مع زوجها الأول
«أبي سلمة بن عبد الأسد بن المغيرة»
إلى الحبشة،
و ولدت له ابنه «سلمة»
و رجعا إلى مكة،
ثم هاجرا إلى المدينة،
فولدت له أيضا بنتين و ابنا.
و مات أبو سلمة
(في المدينة من أثر جرح)
فخطبها أبو بكر،
فلم تتزوجه.
و خطبها النبي (ص)
فقالت لرسوله ما معناه :
مثلي لا يصلح للزواج،
فإنّي تجاوزت السن،
فلا يولد لي،
و أنا امرأة غيور،
و عندي أطفال.
فأرسل إليها النبي (ص)
بما مؤداه :
أما السن فأنا أكبر منك،
و أما الغيرة فيذهبها الله،
و أما العيال فإلى الله و رسوله.
و تزوجها.
و كان لها «يوم الحديبيّة» رأي
أشارت به على النبي (ص)
دل على وفور عقلها.
و يفهم من خبر عنها
أنها كانت «تكتب»
و عمرت طويلا.
و اختلفوا في سنة وفاتها،
فأخذت بأحد الأقوال.
و بلغ ما روته من الحديث 378 حديثا
و كانت وفاتها بالمدينة.

سه شنبه 24 تير 1393برچسب:و من شرّ غاسقٍ إذا وقب, :: :: نويسنده : علی

و من شرّ غاسقٍ إذا وقب

وَقب.
(ع اِ)
- مغاکی در سنگ که آب گرد آید در وی.
مغاکی در کوه به اندازۀ یک قامت که آب در وی گرد آید.
- چاه مانندی در زمین سخت به اندازۀ یک قامت یا دو قامت.
- قماش و رخت خانه.
- هر مغاک اندام همچو مغاک چشم و شانه جای.
- مغاکچۀ بالای چشم اسب.
- سوراخ چاه که محور در وی درکنند.

(ص)
- گول.
- فرومایه و ناکس.

(مص)
- فرودآمدن تاریکی بر مردم.
درآمدن تاریکی شب.
- در وقب داخل شدن.( دَخَل في الوَقْب‏ )
- ایستادن.
- درآمدن و متوجه شدن.
- فرودشدن آفتاب.
- خسوف.
گرفتن ماه.
منه قوله تعالی :
و من شرّ غاسقٍ إذا وقب

دو شنبه 23 تير 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا

وطـــئـــاَ یک اسم است مذکّر است و حروف اصلیش ( و ط ء )

**********

در لغتنامه
وطء.
(ع مص)
- سپردن چیزی را زیر پای.
رفتن و پایمال کردن.
- آماده کردن و نرم و آسان گردانیدن.
هی اشدّ وطئا : ای قیاماً، ای اوفق للقیام.

(اِ)
- زمین نشیب میان زمینهای بلند.

دو شنبه 23 تير 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا

نـــاشـــئـــة یک اسم است و مؤنّث که سه حرف اصلیش ( ن ش ء ) میباشد

**********

در لغتنامۀ مرحوم دهخدا
ناشِیء
(ع ص)
- کودک و دختر که از حدّ صِغَر گذشته باشند، للذّکر و الانثی.
دختر یا پسری که از حدّ صغر گذشته وارد عهد شباب شده باشند :
غلام ناشیء و جاریة ناشیء.
نوجوان.
از کودکی برآمده، مذکّر و مؤنّث در این یکسان بود.
از کودکی برآمده.
ج، نَشء. نَشَاء. ناشئة.
- ابر که نخست پیدا و نمایان گردد.
- آنچه به شب پیدا و حادث شود.
کلّ ما حدث باللّیل و بدا.
پیداشونده.
ج، نواشی.

(اِ)
آغاز روز.
اوّل النّهار.
- اوّل ساعات اللّیل.
نخستین ساعات شب.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1015
بازدید دیروز : 120
بازدید هفته : 1015
بازدید ماه : 13268
بازدید کل : 207311
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content