قصیدۀ کوثریّه
درمدح حضرت رسول
و حضرت أمیرالمؤمنین
صلواة الله وسلامه علیهما
سیّد رضا موسوي نقوي هندي
ولادت
هشتم ذوالقعدة الحرام
1290 هجري قمري
نجف أشرف
وفات
بیست و دوم جُمادَی الاولی
1362 هجري قمري
نجف أشرف
رحمة الله تعالی علیه
أَ مُفَلَّجُ ثَغرِکَ أم جَوهَرٌ؟
وَ رَحیقُ رُضابِکَ أم سُکَّرٌ؟
این دندانهای پیشین تو است که جدا جدا شده
و به طور منظم قسمت شده است
یا آنکه گوهری است نهاده شده؟
و این آب دهان مکیده شدۀ تو
شراب پاک وخالص است
و یا آنکه شکر شیرین است؟
این دهان ست، یا پُر از گوهر؟
لبِ لَعل ست، یا پُر از شِکر؟
قَد قالَ لِثَغرِکَ صانِعُهُ :
« إنّا أعطَیناکَ الکَوثَرَ »
در وصفِ دندانهای پیشینِ تو
آفریدگارش آن را چشمۀ کوثر خواند
و آیۀ « إنّا أعطَیناکَ الکَوثَر » نازل فرمود.
گفت با دُرجِ این گُهَر صانع :
« به تو بـخـشـیـده ایم ما کوثر »
وَ الخالُ بِخَدِّکَ أم مِسکٌ
نَقَّطتَ بِهِ الوَردَ الأحمَرَ؟
و این که بر روی گونۀ تو
در روی چهرۀ تو است
خالی است که گذاشته شده
و یا آنکه مُشکی است
که با آن گُلِ سرخ را نقطه گذاری کرده ای؟
خال بر روی تو بُوَد یا مُشک
یا که چون نقطه بر گُلِ احمر؟
أم ذاکَ الخالُ بِذاکَ الخَـدُّ
فَتَّیتَ النَّـدَّ عَلی مِجمَرٍ؟
یا آنکه آن خال بر روی آن گونه
تو گوئی عودی است
که در مجمرۀ آتش نهاده ای؟
عَجَباً مِن جَمرَتِهِ تَذکو
وَ بِها لایَحتَرِقُ العَنبَرُ
در شگفتم که چگونه از آن مِجمَرۀ آتش
پیوسته لَهَب و شعله
از جَمرِه و سرخیهای آتش ساطع است
ولی مع ذلک آن قطعۀ عنبری
که در آن نهاده شده است
مُحترِق نمیشود و گداخته نمیگردد.
یا مَن تَبدو لي وَفرَتُهُ
في صُـبحِ مُحَیّاهُ الأزهَـرُ
ای آن کسی که با گیسوان آویخته شده
از دو سوی بناگوش
در اطراف سیمای درخشان و چهرۀ تابناک
که همچون سپیدۀ صبح نورانی است
بر من ظاهر و آشکار شد.
فَأُجِنُّ بِهِ فِي « اللَّیلِ إذا
یَغشی » «وَالصُّبحِ إذا أسفَــرَ»
پس به سببِ آن گیسوان است
که شب تار که جهان را میپوشاند
من مختفی میشوم
و با آن چهرۀ رخشان است
که سپیدۀ صبح
که از رُخ نقاب و پرده برمیدارد نمایان میشوم.
ادامه مطلب ...