یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

الكافي
ج 7
ص 429
... رَسُولُ اللهِ (ص) قَالَ : عَلِيٌّ أَقْضَاكُم ...

... لِقَوْلِ رَسُولِ اللهِ (ص) :
الْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ
وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ.

الكافي
شیخ کلیني (ره)
قرن 4 ه.ق
ج 5
ص 492

عاهِر : زناکار.

یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

- مصادره به مطلوب
(اصطلاح منطق)
؛
عبارت از
قرار دادن مدّعی است عینِ دلیل را،
یعنی دلیل را مدّعی قرار دادن .

یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

دَلالت .
دلالة.
راهنمایی .
هدایت .
راهبری .
ره نمایی .
راه نمونی .
ره نمونی .

یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

مبرهن .
[ م ُ ب َ هَ ]
(ع ص)
به حجّتـهای روشن
و به دلائل قاطع
ثابت کرده شده .
برهان آورده شده
و دلیل و حجّت آورده شده
و مُدَلَّل و بُرهانی و ثابت و راست
و آشکارا و بَیِّن و واضح و هویدا.
مدلّل .
با برهان .
برهان دار و به برهان . 

یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

طِبق

...
هذا طبقة و طبقة :
این موافق و برابر اوست .
طریق .
دستور .
وِفق .
وِفاق .
مطابق [
موافق و برابر] که در فارسی
با «بر» بکار میـرود
و سلوک کن بر طبقِ ستوده ترِ اطوارِ خود.(تاریخ بیهقی).
و بر طبقِ عدالت، قضا رانده و میراند.
(تاریخ بیهقی).


یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

زَيْن العابِدين
(38 - 94 ه.ق 658 - 712 م)
علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب،
الهاشمي
القرشي،
أبو الحسن،
الملقب بزين العابدين:
رابع الأئمة الاثني عشر عند الإمامية،
و أحد من كان يضرب بهم المثل في الحلم و الورع.
يقال له:
«علي الأصغر»
للتمييز بينه و بين أخيه «عليّ» الأكبر، ...
مولده و وفاته بالمدينة.
أحصي بعد موته عدد من كان يقوتهم سرا،
فكانوا نحو مائة بيت.
قال بعض أهل المدينة:
ما فقدنا صدقة السرّ
إلا بعد موت زين العابدين،
و قال محمد بن إسحاق:
كان ناس من أهل المدينة يعيشون،
لا يدرون من أين معايشهم و مآكلهم،
فلما مات علي بن الحسين
فقدوا ما كانوا يؤتون به ليلا إلى منازلهم.
و ليس للحسين «السبط» عقب إلّا منه.

أبوالحسن،
عليّ بن الحسین بن عليّ بن أبی طالب علیهم السّلام .
از شهربانو یا سلافه یا سلامه
دختر یزدجرد بن شهریار یا هرمزان .
چهارمین از أئمّۀ اثناعشر .
ولادت او به روز جمعۀ
سال سی وهشتم از هجرت رسول صلوات الله علیه .
و بنا بر حدیث پیامبر که فرمود
«خدای تعالی را از بندگان دو قوم گزیده هست ،
از عرب قریش
و از غیر عرب ایرانیان »
او را ابن الخیرتین گفتند
و نیز از بسیاریِ عبادت
لقب زین العابدین و سجّاد و سیّدالسّاجدین دادند
و هم برای اثرها وپینه ها
که از کثرت سجود بر پیشانی و دیگر مساجد داشت
ذوالثّفنات خواندند.
وی به یوم الطّفّ بیمار و در بستر بود
و پسر زیاد او را با سایر اهل البیت
به اسیری
به شام فرستاد.
طاعت و زهد او مثل است
و ادعیۀ مأثوره ای از آن حضرت
به نام صحیفۀ سجّادیّه
و جز آن
در بلاغت
از نسیج خطب جدّ خویش عليّ بن أبي طالب علیه السّلام
و در صفوت و نصیحت و خلوص
مَجلی و آینۀ مصقولِ عقیدت
وایمانِ صادق است .
او از مادر پرورش و ادب ایرانی داشت
چنانکه بر یک ظرف با دیگری تناول نکردی .
وقتی از او پرسیدند
با همۀ بِرّ و نیکوئی تو به مادر
چون است که هیچگاه با وی در یک کاسه نخوری .
فرمود
ترسم او را به چیزی از آن رغبت افتاده بود
و من به غفلت بر وی سبقت گیرم .
و البتّه این جوابی بود بر بالای سائلی عرب
که پس از پژوهش زهدان ناقه با دست ،
بر یک قصعۀ ترید گردآمدندی ،
لیکن اصل آن از تربیت مادری فارسی بود.
مردم مدینة در وقعةالحرّة تمنّای بیعت او کردند
و او اجابت نفرمود
و به دیهی موسوم به سرع از فتنه کناره کرد.
بلعمی گوید
وفات
امیرالمؤمنین عليّ بن أمیرالمؤمنین حسین علیهما السّلام
به سنۀ فوت الفقهاء بود و آن سال ٩٤ ه.ق است ،
و بعضی رحلت او را در٩٢ و
برخی ٩٩ گفته اند.
تربت او علیه السّلام به گورستان بقیع ،
قبّۀ عبّاس
در گور عمّ خود
حسن بن عليّ بن أبي طالب سلام الله علیهما ست .

یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

رَدِّ مَظالِم

رَدِّ مَظالِم :
مالی که
به فقیه
یا مرجعِ تقلید
یا مُجاز از طرفِ وی دهند،
بابتِ مَظلَمه ای که
شخص بر عُهده دارد
و نمیداند به چه کسی مدیون است؛
تا او را راضی سازد
و یا بدو بپردازد.
و او [فقیه یا مرجعِ تقلید یا ...]
به وکالت از طرفِ شَرع،
از جانبِ «مَظالِم خواه»
به مُستمندان و مُستحقّان پردازد.

یک شنبه 10 آذر 1392برچسب:, :: :: نويسنده : علی

استخلاص

استخلاص .
[ اِ ت ِ ]
(ع مص) رهانیدن .
خلاص کردن :
آورده اند که یکی از وزراء به زیردستان رحمت آوردی
و صلاح همگنان جستی .
اتفاقاً روزی به خطاب ملک گرفتار آمد.
همگنان در استخلاص او سعی کردند.(گلستان).
-
رهائی جستن .
رهائی یافتن .
رهائی .
یَلگی .
آزادی .
رستگاری .
رستن .
- رهانیدن خواستن .
- برای خود خالص کردن چیزی را .
خاصّ کردن چیزی را برای خود .
ویژه کردن از بهر خود .
خالص گردانیدن .
برای خویش ویژه کردن .
برگزیدن برای خود.
مختصّ خویش ساختن.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 2501
بازدید کل : 168024
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content