یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
پنج شنبه 2 مرداد 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

کَظم.
(
ع مص)

- فروخوردن خشم.

- نگاهداری کردن خشم خود و روی برنگردانیدن و خشم نکردن.
کظوم.
-
کظم غیظ :
فروخوردن خشم.
-
کظم غیظ کردن :
فروخوردن و فرونشاندن خشم.
-
کظم کردن :
فرونشاندن خشم.

- قفل کردن در.

- برآوردن و بند کردن جوی.

-
بند کردن روزن را.

-
پرکردن مشک و بستن در آن.
منه کظم القربة.

-
باز ایستادن شتر از نشخوار و نشخوار نکردن.

-
ساکت شدن و خاموش گردیدن.
و در این معنی است : کظم کظوماً بصیغۀ مجهول.

چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:نَفّاثات, :: :: نويسنده : علی

نَفّاث
(ع ص)
دمنده.
نفاخ.
آنکه می دمد.
سحار.
سحرکننده.

نَفّاثة
(ع ص)
زن جادوگر.
ساحر.
دمنده.
تأنیث نفاث.

نَفّاثات.
(ع ص)
جمعِ نفاثة، به معنی ساحر.
-
نفاثات فی العقد :
زنان ساحره.
زنان دردمندۀ سحر بر عقده ها.
زنان ساحر که در گره های ریسمان جادو دمند.
زنان جادوگری که ریسمان را گره زنند و بر آن جادو دمند.

نُفاثة.
(ع اِ)
- دم که دردمند سینه به دهن می زند.
آنچه را که دردمند سینه از دهن بیرون می اندازد.
خونی که بیمار مصدور از دهن تف کند.
آنچه مصدور از خون و خلط بیرون افکند.
-
آنچه از دهان به دمیدن فرواندازد از ریزۀ مسواک و مانند آن.

چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:غاسِق, :: :: نويسنده : علی

غاسِق
(ع اِ)
- ماه.
-
یا شب وقت غروب شفق.
-
یا تاریکی بعد ازغروب شفق.
-
شب تاریک.
-
مار سیاه.

سه شنبه 24 تير 1393برچسب:استنباط, :: :: نويسنده : علی

استنباط.
(ع مص)
- به آب رسیدن چاه کَن.
آب برآوردن.
بیرون آوردن آب.
الاستنباط، استخراج الماء من العین، من قولهم نبط الماء، اذا خرج من منبعه.
-
نبطی شدن.
نبطی شدن قوم.
-
بیرون آوردن چیزی.
طلب ظهور امری کردن.
-
چیدن.
-
استنبط الفقیه :
اذا استخرج الفقه الباطن بفهمه و اجتهاده.
الاستنباط اصطلاحاً استخراج المعانی من النصوص بفرط الذهن و قوة القریحة.
- استنبط (مجهولاً) : یعنی آشکارا شد بعد پنهان شدن.
-
علم استنباط المعادن و المیاه :
و هو علم یبحث فیه عن تعیین محل المعدن و المیاه اذا لمعدنیات لابد لها من علامات یعرف بها عروقها و هو من فروع علم الفراسة.
-
علم استنباط المیاه :
و هو علم تتعرف منه کیفیة استخراج المیاه الکامنة فی الارض و اظهارها و منفعته احیاء الارضین المیتة و افلاحها.

سه شنبه 24 تير 1393برچسب:و من شرّ غاسقٍ إذا وقب, :: :: نويسنده : علی

و من شرّ غاسقٍ إذا وقب

وَقب.
(ع اِ)
- مغاکی در سنگ که آب گرد آید در وی.
مغاکی در کوه به اندازۀ یک قامت که آب در وی گرد آید.
- چاه مانندی در زمین سخت به اندازۀ یک قامت یا دو قامت.
- قماش و رخت خانه.
- هر مغاک اندام همچو مغاک چشم و شانه جای.
- مغاکچۀ بالای چشم اسب.
- سوراخ چاه که محور در وی درکنند.

(ص)
- گول.
- فرومایه و ناکس.

(مص)
- فرودآمدن تاریکی بر مردم.
درآمدن تاریکی شب.
- در وقب داخل شدن.( دَخَل في الوَقْب‏ )
- ایستادن.
- درآمدن و متوجه شدن.
- فرودشدن آفتاب.
- خسوف.
گرفتن ماه.
منه قوله تعالی :
و من شرّ غاسقٍ إذا وقب

دو شنبه 23 تير 1393برچسب:شجعان, :: :: نويسنده : علی

شُجعان، شِجعان
(ع ص، اِ)
جمعِ شَجاع و شَجیع. (منتهی الأرب) (اقرب الموارد).

شَجعان.
(ع اِ)
جمعِ شَجاع به معنی مار. (از اقرب الموارد).

شنبه 21 تير 1393برچسب:أُملي, :: :: نويسنده : علی

وَ أُمْلي لَهُمْ  إِنَّ كَيْدي مَتين‏ٌ

(أملي)
مضارع
مرفوع
و علامة الرفع الضمّة المقدّر على الياء،
و الفاعل أنا

اِملاء :
پُر کردن
زکام رسانیدن
کمان را سخت کشیدن
برخورداری دادن
زمان دادن
مهلت دادن

شنبه 21 تير 1393برچسب:ذَرني , :: :: نويسنده : علی

ذَرني

وَذر
(ع مص)
- بُریدن. قطع کردن.
-
نشتر فروبردن به جراحت.
- گذاشتن و ترک کردن.

چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:سَنَسِمُهُ, :: :: نويسنده : علی

در سورۀ القلم

" سَنَسِمُهُ عَلَى الخُرطُومِ "

نسم :
[ و س م،
وَسَمَ،
یَسِمُ،
وَسماً ]

فيه إعلال بالحذف
فهو مضارع
المعتلّ
المثال
وسم،
حذفت فاؤه في المضارع
فهو معتلّ مثال
مكسور العين في المضارع‏

سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, :: :: نويسنده : علی

مُهین.
(ع ص)
«ه و ن»
نعت فاعلی از اِهانة.
خواری بخش.
خوارکننده

مَهین.
(ع ص)
سست و ناتوان.
خوار و سست.
ضعیف.
ذلیل.
بی مقدار.
عاجز.
پست.
بی توان

-
ماء مَهین : آب ضعیف. کنایه از نطفه است.

-
اندک.
حقیر.
قلیل.
- شیر زبان گز.
-
کم خرد و کم تمیز.
آن که تمیز و رأیش ناقص باشد.
-
گَشن که باردار نکند.
ج، مُهَناء.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1533
بازدید دیروز : 371
بازدید هفته : 5097
بازدید ماه : 8338
بازدید کل : 184573
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content