یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:مسند و مسند الیه, :: :: نويسنده : علی

مُسنَد

(اصطلاح نحو) در اصطلاح نحویان، خبر را گویند. فعل نیز مسند میشود، چنانکه در «ضرب زید» ضرب مسند است و زید مسندٌالیه.
یکی ازارکان اصلی جمله است و آن کلمه ای است که مفهوم آن را به مسندٌالیه نسبت داده باشند. مثلاً در جملۀ «هوا روشن است»، «روشن» مسند است.
خبر ( مقابل مبتدا ).
مقابل مسندٌالیه.
مسندٌ به.

مسندٌ الیه

آنچه به آن اسناد دهند و بدان منسوب گردانند.
اسناد داده شدۀ به او.
(اصطلاح نحو) در اصطلاح نحویان، مبتدا. مقابل خبر. مثلاً در جملۀ «العلم نور»، «علم» مسندٌ الیه یا مبتدا است. دراصطلاح دستور زبان فارسی، مسندٌ الیه کلمه ای است که عمل یا صفتی را به وی نسبت دهند یا سلب کنند، مانند : «محمد نیامد» یا «سهراب رفت» یا «هوا گرم است» که به ترتیب در سه جملۀ فوق محمد، سهراب و هوا مسندٌ الیه میباشد.
کسی یا چیزی است که فعل یا صفت یا حالتی را به ایجاب یا سلب بدان نسبت دهند، مثلاً در جملۀ «هوا روشن است»، «هوا» مسندٌالیه است و «روشن» مسند و «است» رابطه
-
مسندالیه مفعولی ;
ممکن است که یک کلمه در یک جمله چنان واقع شود که نسبت به یک قسمت از جمله مسندٌ الیه و نسبت به قسمت دیگر مفعول باشد، به عبارت دیگر یک لفظ هم به حالت مفعول باشد و هم به حالت مسندٌالیه. این گونه ترکیب از خواص جمله بندی زبان فارسی است و آن را مسندٌ الیه مفعولی یا مبتدای مفعولی اصطلاح کرده اند، مانند : «آن را که خدای خوار کرد ارجمند نشود» کلمۀ «آن را» نسبت به «ارجمند نشود» فاعل و مسندٌالیه و نسبت به «خوار کرد» مفعول صریح است.